مسافر بهرام از نمایندگی خمین مقالهای در مورد پسانداز برایمان نوشته که در ادامه میخوانید:
پسانداز یعنی بخشی از درآمد که باصرفه جویی در هزینهها آن را خرج نمیکنیم یا اموالی که برای مصرف در آینده کنار میگذاریم. پسانداز کردن همیشه یکی از دغدغههای بشر بوده است. شاید فکر کنیم زندگی پرهزینه امروز اجازه پسانداز کردن را به ما نمیدهد اما باید از بخشی از نیازهای غیرضروری خود صرفنظر کنیم و پساندازی داشته باشیم. همه دوست دارند بخشی از درآمدشان را پسانداز کنند اما عده کمی در انجام آن موفق میشوند.
پسانداز کردن روشهای مختلفی دارد و از امور بسیار کوچک و روزمره شروع میشود تا مسائل مهمتر. همیشه در زندگی ما مقدار زیادی از پولمان صرف هزینههای مازاد و خرید لوازم غیرضروری و بدون کاربرد میشود و از این طریق بخش زیادی از درآمدمان هدر میرود. کاهش هزینهها و صرفهجویی در هزینههای زندگی یکی از مهمترین روشهای پسانداز کردن است.
یکی از مهمترین انگیزههای پسانداز کردن حوادث غیرقابلپیشبینی است که ممکن است در هرزمانی در سر راهمان قرار بگیرد، یا دوران کهولت سن و بازنشستگی که معمولاً یکی از دغدغههای انسان است.
اما برای ما که در کنگره ۶۰ آموزش دیدهایم پسانداز کردن دلایل مهم دیگری هم دارد، دلایلی هم مادی و هم معنوی. ما باید به شکرانه احیاء شدنمان با پسانداز کردن بخشی از درآمدمان در رونق بخشیدن به نمایندگی خود و توسعه کنگره ۶۰ بکوشیم تا دیگران هم بتوانند در آینده از آموزشهای کنگره ۶۰ بهرهمند و احیاء شوند. این پسانداز کردن مادی یک پسانداز معنوی را هم برای ما به ارمغان خواهد آورد و خیر و برکت آن در دنیای دیگر هم توشه راه ما خواهد بود.
زندگی پس از مرگ رویدادی بسیار شگفتانگیز و حیرتآور است، رازی که با گشودن آن زندگی جاودانه آدمی رنگ، شکل و محتوای دیگری پیدا میکند. آدمیان پس از مرگ راه زندگی را ادامه میدهند و پا به عرصه جدیدی میگذارند و بر اساس مدل زندگی و شیوه زیستنی که در جهان مادی داشتهاند زندگی بعدی خود را سامان میبخشند. پس از مرگ همه ما مهمان پساندازهای خود هستیم، مهمان محتوای توشهای که با خود از زندگی دنیوی آوردهایم، تو گویی خداوند انسان را میآفریند و انسان بهاندازه اختیار و تدبیر خود، نحوه زندگی بعدی را تعیین میکند؛ یعنی اینکه وجود فعلی شخصی معلول و وابسته به وجود گذشته اوست و وجود او در آینده معلول وجود او در زمان حال است. این یک قانون کلی است که تمام حیات را در برمیگیرد و انسانها هم از آن پیروی میکنند.
هرچه از آدمی سر میزند در حقیقت گریبان خود او فرامیگیرد و اثر نهایی رفتار در جان آدمی باقی میماند و به شخصیت و زندگی او صورت و محتوای دیگری میبخشد. حکایت خوبیها، محبتها و بخششها هم اینگونه است. آنانی که به نیکی رفتار میکنند در حقیقت به قیمت روح و جان خود میافزایند.
بهاینترتیب بخش مهمی از سرنوشت آدمی به دست خود اوست. کسی که مایل و مشتاق است در جهان دیگر، خرسند و شادمان زندگی کند باید در این جهان، پاک و خردمندانه زندگی کند، باید در کوچهباغ مهر و شفقت این جهان قدم بزند و با نیکی، خیرخواهی و بخشندگی انس بگیرد.
اینسوی زندگی مهلتی است برای پسانداز سرمایههای معرفتی و رشد و تعالی شخصیتی. در اینسوی عالم میتوان یک حساب معنوی باز کرد و با بخشندگی آن حساب را شارژ کرد تا در آنسوی عالم پساندازی باشد برای یک زندگی بهتر و به دور از رنج و سختی.
خداوند طالب دلهای نورانی و دستهای بخشنده همه انسانها است پس ما باید فرصت را مغتنم بشماریم و زندگی را به بطالت و پوچی سپری نکنیم. باید بخشی از زمان خود را به تربیت نفس و اندوختن معرفت اختصاص دهیم و بخشی از دارایی خود را برای بهتر کردن کیفیت زندگی دیگران ببخشیم تا پساندازی باشد برای ادامه حیات در زندگی دیگر.
چنین هدف ارزشمندی دستنیافتنی است مگر آنکه از خواستههای غیرضروری و نیازهای کاذب و بیثمری که ما را اسیر خود کرده است کمی فاصله بگیریم و فرصتی هم به روح و روان خود بدهیم. زندگی فقط برد و باخت، سود و زیان و حرص و طمع نیست. زندگی یعنی نگاه صمیمانه و عاشقانه به هستی. زندگی یعنی عشق، محبت و بخشندگی.
.اما زندگی در این دنیا بهزودی پایان یافته و سر از جهان دیگری در خواهیم آورد. برای همین بهتر است برای جهانی که قرار است آنجا از توشه خودمان بهره ببریم، پساندازی نفیس به همراه خود داشته باشیم و از طریق تزکیه و پالایش، تربیت نفس و بخشندگی به صفات خداوند نزدیکتر شویم و همچون آینهای باشیم که خداوند در آن آینه مینگرد و در آن تجلی میکند. بهاینترتیب هم خداوند از مشاهده جمال خود در آن آینه مسرور میشود و هم ما خداوند را در درون خود حس کرده، طعم وصال و دوستی را عمیق تجربه خواهیم کرد.
نوشته: مسافر بهرام از نمایندگی خمین
درباره این سایت